بهار فارغ از همه دردسرهای ماه های اخیر من و شما از راه رسید. زیبائی و طراوت بهار در تمامی لحظات روزهای سال پیش رو همراهتان باد. نوروزتان مبارک
Friday, March 20, 2009
Wednesday, March 18, 2009
کس نخارد پشت من
مروارید غرب و ریاضی بی توجه به خواست ما همچنان ساز خودشان را می زنند و موضوع تکریم مشتریانی که ماه هاست مشمول بدقولی ایشان شده اند محلی از اعراب ندارد. قبلا هم گفته ام که تنها راه مقابله با ایشان انسجام ما و هماهنگ عمل کردن است. اینجاست که موضوع پر ماجرای نمایندگی دوباره طرح می شود.
در حال حاضر حداقل دو دسته ادعای نمایندگی دارند. دسته اول همانهائی هستند که اگر برای امضای پیش سند به محضر رفته باشید حتما یکی از ایشان را زیارت کرده اید. کسانی که خود را یکی از اعضا معرفی میکنند، خود را مورد تائید دادستان می نامند, گاهی حرفهایشان را مستند به نظر "وکیل اعضا" می کنند و غیره. شخصا به این دسته سر سوزنی اعتماد ندارم. اصلا معلوم نیست چگونه به ردای نمایندگی ملبس شده اند. بدتر از آن اینکه در مورد برخی از ایشان من واقعا تردید دارم از اعضا باشند. کسانی که با ایشان برخورد داشته اند احتمالا تائید می کنند که برخورد ایشان در بهترین شکل چیزی شبیه آقای رضوی است. به ظاهر خیرخواه من عضو هستند ولی درکردار و حتی گفتار ایشان نشانی از حمایت از اعضا نیست. من با دو تن از ایشان برخورد داشته ام. واقعا نحوه استدلال و طرح مباحث از طرف ایشان به شکل طنز آمیزی بچه گانه و یک طرفه است. رفتار و نحوه تلاششان برای موجه جلوه دادن خودشان و منطقی نمایان کردن حرفهایشان بقدری احمقانه بود که شخصا حتی احساس می کردم این شیوه برخورد توهین آمیز است. نظر من در مورد این دسته صریح است: هر که باشند خیرخواه من و شمای مشتری نیستند. تجربه با مزه ای هم یکی از دوستان نقل می کرد که یک روز در مقابل دادسرا فردی بسیار پر هیجان پیگیر ماجرا بود و خود را مشتری مروارید غرب معرفی کرده بود. روزی که این دوست ما به محضر مراجعه می کند این فرد را می بیند که به عنوان کارمند و نماینده شرکت مروارید غرب در آنجا حضور داشته است. وقتی به او یادآوری می شود که خود را مشتری معرفی کرده بود با دستپاچگی مطالبی را سر هم می کند که موقعیت طنزآمیزی را بوجود می آورد. خلاصه به نظر من نمایندگان گروه اول احتمالا از همین جنس هستند.
گروه دوم کسانی هستند که نحوه انتخاب شدنشان را در یکی از پستهای وبلاگ قبلی توضیح دادم. خود من از آن جمع 9 نفره فقط دو نفر را می شناسم. این جمع از گروه اول به مراتب سالم تر به نظر می رسند. شخصا اطمینان صددرصد به ایشان ندارم ولی در این مدت مطلع هستم که در مقاطع مختلف پیگیر منافع اعضا (و البته خودشان) بوده اند. در واقع ایشان هنوز نمایندگی رسمی از طرف اعضا ندارند و انتخابشان در یک جمع محدود شکل گرفته است. بزرگترین ایراد مشخص این عده ناموفق بودنشان در اطلاع رسانی و گردآوری اعضا برای پیگیری اهداف مشترک بوده است. ایشان هیچ طرح مناسبی برای معرفی خود به اعضا و جلب اعتمادشان ندارند.
در این شرایط تکلیف چیست؟ اکنون برای همه ما پرواضح است که اقدام فردی در این ماجرا ره به جائی نمیبرد و از طرفی کیست که منکر اهمیت نظارت بر افرادی چون ریاضی و کیومرثی باشد؟ این حضرات به دفعات نشان داده اند که شایسته اعتماد ما نیستند. واقع بین باشیم ما به تنهائی حریف این گرگ های باران دیده نیستیم. باید در کنار هم ایشان را تحت فشار قرار دهیم تا به خواست ما گردن بنهند.
پیشنهاد می کنم از هر فرصتی برای گرد هم آمدن و اطلاع رسانی استفاده کنیم . برخی از دوستان به گردهم آئی 20 فروردین اشاره می کنند. نمایندگان گروه دوم هم ظاهرا در صدد برگزاری یک همایش هستند. البته مشکل اصلی محل برگزاری همایش است. در این مورد خواهشمندم به سه نکته توجه کنید:
1- هر یک از این گردهمائی ها که قطعی شد حتما در آن شرکت کنید. در ضمن تا آنجا که برایتان مقدور است دیگر اعضا را هم مطلع نمائید.
2- یکی از مشکلات برگزاری این همایش نبود مکان مناسب است. خواهشمندم در صورتی که پیشنهاد خاصی دارید آنرا در این وبلاگ یا با کسانی که میدانید پیگیر همایش هستند مطرح کنید. مسجد، مدرسه و یا شاید یک پارک هم بتواند محل برگزاری گرد همائی باشد. شاید پارک محل مناسبی به نظر نیاید ولی عدم تشکیل یک همایش با حداقل صد عضو بدتر از تشکیل آن در جائی مثل پارک است. اگر پیشنهادی دارید حتما مطرح کنید.
3- در این همایش موضوعات مختلفی میتوان مطرح کرد. عناوین دقیق موضوعات مورد بحث حتما باید از قبل تعریف شود. یکی از این موضوعات رسمیت دادن به نمایندگی چند نفر از اعضا است. این نفرات می تواند شامل کسانی غیر از 9 نفر گروه دوم باشند. مهم این است که وقتی ما پای برگه ای که ایشان را بعنوان نماینده معرفی میکند را امضا میکنیم بدانیم ایشان دقیقا نماینده چه چیزی هستند. به نظر من ایشان فقط و فقط باید امکان نظارت بر فعالیتهای شرکت (مخصوصا در حوزه پیشرفت ساخت و ساز) و اسناد مربوط به مشتریان ( از جمله اسناد واحدهای فروخته شده و واحدهای انتخاب شده) را داشته باشند. به این شکل هم هسته ای برای ارتباط مستمر اعضا و اطلاع رسانی تشکیل می شود و هم نگرانی از ساخت و پاخت احتمالی نمایندگان و مالکان پروژه کاهش می یابد
در حال حاضر حداقل دو دسته ادعای نمایندگی دارند. دسته اول همانهائی هستند که اگر برای امضای پیش سند به محضر رفته باشید حتما یکی از ایشان را زیارت کرده اید. کسانی که خود را یکی از اعضا معرفی میکنند، خود را مورد تائید دادستان می نامند, گاهی حرفهایشان را مستند به نظر "وکیل اعضا" می کنند و غیره. شخصا به این دسته سر سوزنی اعتماد ندارم. اصلا معلوم نیست چگونه به ردای نمایندگی ملبس شده اند. بدتر از آن اینکه در مورد برخی از ایشان من واقعا تردید دارم از اعضا باشند. کسانی که با ایشان برخورد داشته اند احتمالا تائید می کنند که برخورد ایشان در بهترین شکل چیزی شبیه آقای رضوی است. به ظاهر خیرخواه من عضو هستند ولی درکردار و حتی گفتار ایشان نشانی از حمایت از اعضا نیست. من با دو تن از ایشان برخورد داشته ام. واقعا نحوه استدلال و طرح مباحث از طرف ایشان به شکل طنز آمیزی بچه گانه و یک طرفه است. رفتار و نحوه تلاششان برای موجه جلوه دادن خودشان و منطقی نمایان کردن حرفهایشان بقدری احمقانه بود که شخصا حتی احساس می کردم این شیوه برخورد توهین آمیز است. نظر من در مورد این دسته صریح است: هر که باشند خیرخواه من و شمای مشتری نیستند. تجربه با مزه ای هم یکی از دوستان نقل می کرد که یک روز در مقابل دادسرا فردی بسیار پر هیجان پیگیر ماجرا بود و خود را مشتری مروارید غرب معرفی کرده بود. روزی که این دوست ما به محضر مراجعه می کند این فرد را می بیند که به عنوان کارمند و نماینده شرکت مروارید غرب در آنجا حضور داشته است. وقتی به او یادآوری می شود که خود را مشتری معرفی کرده بود با دستپاچگی مطالبی را سر هم می کند که موقعیت طنزآمیزی را بوجود می آورد. خلاصه به نظر من نمایندگان گروه اول احتمالا از همین جنس هستند.
گروه دوم کسانی هستند که نحوه انتخاب شدنشان را در یکی از پستهای وبلاگ قبلی توضیح دادم. خود من از آن جمع 9 نفره فقط دو نفر را می شناسم. این جمع از گروه اول به مراتب سالم تر به نظر می رسند. شخصا اطمینان صددرصد به ایشان ندارم ولی در این مدت مطلع هستم که در مقاطع مختلف پیگیر منافع اعضا (و البته خودشان) بوده اند. در واقع ایشان هنوز نمایندگی رسمی از طرف اعضا ندارند و انتخابشان در یک جمع محدود شکل گرفته است. بزرگترین ایراد مشخص این عده ناموفق بودنشان در اطلاع رسانی و گردآوری اعضا برای پیگیری اهداف مشترک بوده است. ایشان هیچ طرح مناسبی برای معرفی خود به اعضا و جلب اعتمادشان ندارند.
در این شرایط تکلیف چیست؟ اکنون برای همه ما پرواضح است که اقدام فردی در این ماجرا ره به جائی نمیبرد و از طرفی کیست که منکر اهمیت نظارت بر افرادی چون ریاضی و کیومرثی باشد؟ این حضرات به دفعات نشان داده اند که شایسته اعتماد ما نیستند. واقع بین باشیم ما به تنهائی حریف این گرگ های باران دیده نیستیم. باید در کنار هم ایشان را تحت فشار قرار دهیم تا به خواست ما گردن بنهند.
پیشنهاد می کنم از هر فرصتی برای گرد هم آمدن و اطلاع رسانی استفاده کنیم . برخی از دوستان به گردهم آئی 20 فروردین اشاره می کنند. نمایندگان گروه دوم هم ظاهرا در صدد برگزاری یک همایش هستند. البته مشکل اصلی محل برگزاری همایش است. در این مورد خواهشمندم به سه نکته توجه کنید:
1- هر یک از این گردهمائی ها که قطعی شد حتما در آن شرکت کنید. در ضمن تا آنجا که برایتان مقدور است دیگر اعضا را هم مطلع نمائید.
2- یکی از مشکلات برگزاری این همایش نبود مکان مناسب است. خواهشمندم در صورتی که پیشنهاد خاصی دارید آنرا در این وبلاگ یا با کسانی که میدانید پیگیر همایش هستند مطرح کنید. مسجد، مدرسه و یا شاید یک پارک هم بتواند محل برگزاری گرد همائی باشد. شاید پارک محل مناسبی به نظر نیاید ولی عدم تشکیل یک همایش با حداقل صد عضو بدتر از تشکیل آن در جائی مثل پارک است. اگر پیشنهادی دارید حتما مطرح کنید.
3- در این همایش موضوعات مختلفی میتوان مطرح کرد. عناوین دقیق موضوعات مورد بحث حتما باید از قبل تعریف شود. یکی از این موضوعات رسمیت دادن به نمایندگی چند نفر از اعضا است. این نفرات می تواند شامل کسانی غیر از 9 نفر گروه دوم باشند. مهم این است که وقتی ما پای برگه ای که ایشان را بعنوان نماینده معرفی میکند را امضا میکنیم بدانیم ایشان دقیقا نماینده چه چیزی هستند. به نظر من ایشان فقط و فقط باید امکان نظارت بر فعالیتهای شرکت (مخصوصا در حوزه پیشرفت ساخت و ساز) و اسناد مربوط به مشتریان ( از جمله اسناد واحدهای فروخته شده و واحدهای انتخاب شده) را داشته باشند. به این شکل هم هسته ای برای ارتباط مستمر اعضا و اطلاع رسانی تشکیل می شود و هم نگرانی از ساخت و پاخت احتمالی نمایندگان و مالکان پروژه کاهش می یابد
Monday, March 16, 2009
حضرات غیر قابل اعتماد
در روزهای گذشته و پس از اطلاعیه جدید دادسرا، تعدادی از دوستان دوباره به تکاپو افتادند. برخی موفق شدند باز با دادستان پرونده ملاقات کنند. سوال اصلی از ایشان این بوده است که بالاخره ماجرای پروژه مروارید غرب چگونه است و چرا در اطلاعیه اخیر اشاره ای به قول های شفاهی ایشان در مورد پروژه مروارید غرب نشده بود. ظاهرا ایشان باز تکرار کرده اند که پروژه مروارید غرب شرایط متفاوتی دارد و تلاش بر آن است که تمام برجها تکمیل و تحویل شوند. در ضمن ایشان تائید کرده اند که ریاضی در بازداشت یا زندان نیست و فرد اشاره شده در اطلاعیه رضا ریاضی نیست. حرفهای دلگرم کننده ای است ولی سوال اصلی این است که چرا ایشان این مطالب را در اطلاعیه رسمی منعکس نمی کنند؟ مگر صدور اطلاعیه با هماهنگی ایشان نیست؟ پس چرا در اطلاعیه های رسمی اشاره ای به این موضوعات که برای مشتریان بسیار حائز اهمیت است نمی شود؟
موضوع دیگری که در روزهای گذشته شاهد بوده ایم و بسیار مهم است بدقولی ها و بداخلاقی های مجدد مسئولان پروژه است. در مورد پیش سند بد رفتاری ها و بی توجهی های مسئولان پروژه از ابتدا آزار دهنده بود. متن سوال برانگیز پیش سند، اخذ تعهدات بیجا از مشتری در متن پیش سند، مبهم بودن برخی تعهدات شرکت (مثل هزینه انشعابات، محوطه سازی یا محل دقیق واحد انتخابی و نه فقط یک شماره واحد بی معنا) و موارد دیگر از ابتدا با اعتراض اعضا مواجه بود. متاسفانه ایشان به هیچ اعتراضی توجه نکردند و حتی از برخی اعضا خواستند متن دیگری حاکی از رضایت همه جانبه از شرکت نوشته و امضا کنند.
با همه اینها برخی اعضا با حضور در محضرهائی (که ظاهرا به عمد در مکانهای پرت و دورافتاده انتخاب شده بودند) متن پیش سند را امضا کردند به این امید که طبق قول حضرات پیش سند پس از یکی دو هفته و نهایتا تا پایان اسفند تحویل ایشان شود. ولی اکنون که در روزهای پایانی سال هستیم نه تنها هیچ خبری از پیش سندها نیست بلکه به راحتی اعلام می کنند که پیش سندها در سال بعد تحویل اعضا می گردد. دوستانی که در همایش بزرگ اعضا حضور داشتند به یاد دارند که آقایان ریاضی و کیومرثی چطور به خدا و پیغمبر و عزیزانشان قسم می خوردند که به همه تعهدات خود عمل می کنند. اولین و ساده ترین تعهد که بسیار ساده و راحت می نمود همین پیش سند بود که به این سرنوشت دچار شد. بد قولی. بد عمل کردن. سلب اعتماد
موضوع دیگری که در روزهای گذشته شاهد بوده ایم و بسیار مهم است بدقولی ها و بداخلاقی های مجدد مسئولان پروژه است. در مورد پیش سند بد رفتاری ها و بی توجهی های مسئولان پروژه از ابتدا آزار دهنده بود. متن سوال برانگیز پیش سند، اخذ تعهدات بیجا از مشتری در متن پیش سند، مبهم بودن برخی تعهدات شرکت (مثل هزینه انشعابات، محوطه سازی یا محل دقیق واحد انتخابی و نه فقط یک شماره واحد بی معنا) و موارد دیگر از ابتدا با اعتراض اعضا مواجه بود. متاسفانه ایشان به هیچ اعتراضی توجه نکردند و حتی از برخی اعضا خواستند متن دیگری حاکی از رضایت همه جانبه از شرکت نوشته و امضا کنند.
با همه اینها برخی اعضا با حضور در محضرهائی (که ظاهرا به عمد در مکانهای پرت و دورافتاده انتخاب شده بودند) متن پیش سند را امضا کردند به این امید که طبق قول حضرات پیش سند پس از یکی دو هفته و نهایتا تا پایان اسفند تحویل ایشان شود. ولی اکنون که در روزهای پایانی سال هستیم نه تنها هیچ خبری از پیش سندها نیست بلکه به راحتی اعلام می کنند که پیش سندها در سال بعد تحویل اعضا می گردد. دوستانی که در همایش بزرگ اعضا حضور داشتند به یاد دارند که آقایان ریاضی و کیومرثی چطور به خدا و پیغمبر و عزیزانشان قسم می خوردند که به همه تعهدات خود عمل می کنند. اولین و ساده ترین تعهد که بسیار ساده و راحت می نمود همین پیش سند بود که به این سرنوشت دچار شد. بد قولی. بد عمل کردن. سلب اعتماد
Subscribe to:
Posts (Atom)