مروارید غرب و ریاضی بی توجه به خواست ما همچنان ساز خودشان را می زنند و موضوع تکریم مشتریانی که ماه هاست مشمول بدقولی ایشان شده اند محلی از اعراب ندارد. قبلا هم گفته ام که تنها راه مقابله با ایشان انسجام ما و هماهنگ عمل کردن است. اینجاست که موضوع پر ماجرای نمایندگی دوباره طرح می شود.
در حال حاضر حداقل دو دسته ادعای نمایندگی دارند. دسته اول همانهائی هستند که اگر برای امضای پیش سند به محضر رفته باشید حتما یکی از ایشان را زیارت کرده اید. کسانی که خود را یکی از اعضا معرفی میکنند، خود را مورد تائید دادستان می نامند, گاهی حرفهایشان را مستند به نظر "وکیل اعضا" می کنند و غیره. شخصا به این دسته سر سوزنی اعتماد ندارم. اصلا معلوم نیست چگونه به ردای نمایندگی ملبس شده اند. بدتر از آن اینکه در مورد برخی از ایشان من واقعا تردید دارم از اعضا باشند. کسانی که با ایشان برخورد داشته اند احتمالا تائید می کنند که برخورد ایشان در بهترین شکل چیزی شبیه آقای رضوی است. به ظاهر خیرخواه من عضو هستند ولی درکردار و حتی گفتار ایشان نشانی از حمایت از اعضا نیست. من با دو تن از ایشان برخورد داشته ام. واقعا نحوه استدلال و طرح مباحث از طرف ایشان به شکل طنز آمیزی بچه گانه و یک طرفه است. رفتار و نحوه تلاششان برای موجه جلوه دادن خودشان و منطقی نمایان کردن حرفهایشان بقدری احمقانه بود که شخصا حتی احساس می کردم این شیوه برخورد توهین آمیز است. نظر من در مورد این دسته صریح است: هر که باشند خیرخواه من و شمای مشتری نیستند. تجربه با مزه ای هم یکی از دوستان نقل می کرد که یک روز در مقابل دادسرا فردی بسیار پر هیجان پیگیر ماجرا بود و خود را مشتری مروارید غرب معرفی کرده بود. روزی که این دوست ما به محضر مراجعه می کند این فرد را می بیند که به عنوان کارمند و نماینده شرکت مروارید غرب در آنجا حضور داشته است. وقتی به او یادآوری می شود که خود را مشتری معرفی کرده بود با دستپاچگی مطالبی را سر هم می کند که موقعیت طنزآمیزی را بوجود می آورد. خلاصه به نظر من نمایندگان گروه اول احتمالا از همین جنس هستند.
گروه دوم کسانی هستند که نحوه انتخاب شدنشان را در یکی از پستهای وبلاگ قبلی توضیح دادم. خود من از آن جمع 9 نفره فقط دو نفر را می شناسم. این جمع از گروه اول به مراتب سالم تر به نظر می رسند. شخصا اطمینان صددرصد به ایشان ندارم ولی در این مدت مطلع هستم که در مقاطع مختلف پیگیر منافع اعضا (و البته خودشان) بوده اند. در واقع ایشان هنوز نمایندگی رسمی از طرف اعضا ندارند و انتخابشان در یک جمع محدود شکل گرفته است. بزرگترین ایراد مشخص این عده ناموفق بودنشان در اطلاع رسانی و گردآوری اعضا برای پیگیری اهداف مشترک بوده است. ایشان هیچ طرح مناسبی برای معرفی خود به اعضا و جلب اعتمادشان ندارند.
در این شرایط تکلیف چیست؟ اکنون برای همه ما پرواضح است که اقدام فردی در این ماجرا ره به جائی نمیبرد و از طرفی کیست که منکر اهمیت نظارت بر افرادی چون ریاضی و کیومرثی باشد؟ این حضرات به دفعات نشان داده اند که شایسته اعتماد ما نیستند. واقع بین باشیم ما به تنهائی حریف این گرگ های باران دیده نیستیم. باید در کنار هم ایشان را تحت فشار قرار دهیم تا به خواست ما گردن بنهند.
پیشنهاد می کنم از هر فرصتی برای گرد هم آمدن و اطلاع رسانی استفاده کنیم . برخی از دوستان به گردهم آئی 20 فروردین اشاره می کنند. نمایندگان گروه دوم هم ظاهرا در صدد برگزاری یک همایش هستند. البته مشکل اصلی محل برگزاری همایش است. در این مورد خواهشمندم به سه نکته توجه کنید:
1- هر یک از این گردهمائی ها که قطعی شد حتما در آن شرکت کنید. در ضمن تا آنجا که برایتان مقدور است دیگر اعضا را هم مطلع نمائید.
2- یکی از مشکلات برگزاری این همایش نبود مکان مناسب است. خواهشمندم در صورتی که پیشنهاد خاصی دارید آنرا در این وبلاگ یا با کسانی که میدانید پیگیر همایش هستند مطرح کنید. مسجد، مدرسه و یا شاید یک پارک هم بتواند محل برگزاری گرد همائی باشد. شاید پارک محل مناسبی به نظر نیاید ولی عدم تشکیل یک همایش با حداقل صد عضو بدتر از تشکیل آن در جائی مثل پارک است. اگر پیشنهادی دارید حتما مطرح کنید.
3- در این همایش موضوعات مختلفی میتوان مطرح کرد. عناوین دقیق موضوعات مورد بحث حتما باید از قبل تعریف شود. یکی از این موضوعات رسمیت دادن به نمایندگی چند نفر از اعضا است. این نفرات می تواند شامل کسانی غیر از 9 نفر گروه دوم باشند. مهم این است که وقتی ما پای برگه ای که ایشان را بعنوان نماینده معرفی میکند را امضا میکنیم بدانیم ایشان دقیقا نماینده چه چیزی هستند. به نظر من ایشان فقط و فقط باید امکان نظارت بر فعالیتهای شرکت (مخصوصا در حوزه پیشرفت ساخت و ساز) و اسناد مربوط به مشتریان ( از جمله اسناد واحدهای فروخته شده و واحدهای انتخاب شده) را داشته باشند. به این شکل هم هسته ای برای ارتباط مستمر اعضا و اطلاع رسانی تشکیل می شود و هم نگرانی از ساخت و پاخت احتمالی نمایندگان و مالکان پروژه کاهش می یابد
در حال حاضر حداقل دو دسته ادعای نمایندگی دارند. دسته اول همانهائی هستند که اگر برای امضای پیش سند به محضر رفته باشید حتما یکی از ایشان را زیارت کرده اید. کسانی که خود را یکی از اعضا معرفی میکنند، خود را مورد تائید دادستان می نامند, گاهی حرفهایشان را مستند به نظر "وکیل اعضا" می کنند و غیره. شخصا به این دسته سر سوزنی اعتماد ندارم. اصلا معلوم نیست چگونه به ردای نمایندگی ملبس شده اند. بدتر از آن اینکه در مورد برخی از ایشان من واقعا تردید دارم از اعضا باشند. کسانی که با ایشان برخورد داشته اند احتمالا تائید می کنند که برخورد ایشان در بهترین شکل چیزی شبیه آقای رضوی است. به ظاهر خیرخواه من عضو هستند ولی درکردار و حتی گفتار ایشان نشانی از حمایت از اعضا نیست. من با دو تن از ایشان برخورد داشته ام. واقعا نحوه استدلال و طرح مباحث از طرف ایشان به شکل طنز آمیزی بچه گانه و یک طرفه است. رفتار و نحوه تلاششان برای موجه جلوه دادن خودشان و منطقی نمایان کردن حرفهایشان بقدری احمقانه بود که شخصا حتی احساس می کردم این شیوه برخورد توهین آمیز است. نظر من در مورد این دسته صریح است: هر که باشند خیرخواه من و شمای مشتری نیستند. تجربه با مزه ای هم یکی از دوستان نقل می کرد که یک روز در مقابل دادسرا فردی بسیار پر هیجان پیگیر ماجرا بود و خود را مشتری مروارید غرب معرفی کرده بود. روزی که این دوست ما به محضر مراجعه می کند این فرد را می بیند که به عنوان کارمند و نماینده شرکت مروارید غرب در آنجا حضور داشته است. وقتی به او یادآوری می شود که خود را مشتری معرفی کرده بود با دستپاچگی مطالبی را سر هم می کند که موقعیت طنزآمیزی را بوجود می آورد. خلاصه به نظر من نمایندگان گروه اول احتمالا از همین جنس هستند.
گروه دوم کسانی هستند که نحوه انتخاب شدنشان را در یکی از پستهای وبلاگ قبلی توضیح دادم. خود من از آن جمع 9 نفره فقط دو نفر را می شناسم. این جمع از گروه اول به مراتب سالم تر به نظر می رسند. شخصا اطمینان صددرصد به ایشان ندارم ولی در این مدت مطلع هستم که در مقاطع مختلف پیگیر منافع اعضا (و البته خودشان) بوده اند. در واقع ایشان هنوز نمایندگی رسمی از طرف اعضا ندارند و انتخابشان در یک جمع محدود شکل گرفته است. بزرگترین ایراد مشخص این عده ناموفق بودنشان در اطلاع رسانی و گردآوری اعضا برای پیگیری اهداف مشترک بوده است. ایشان هیچ طرح مناسبی برای معرفی خود به اعضا و جلب اعتمادشان ندارند.
در این شرایط تکلیف چیست؟ اکنون برای همه ما پرواضح است که اقدام فردی در این ماجرا ره به جائی نمیبرد و از طرفی کیست که منکر اهمیت نظارت بر افرادی چون ریاضی و کیومرثی باشد؟ این حضرات به دفعات نشان داده اند که شایسته اعتماد ما نیستند. واقع بین باشیم ما به تنهائی حریف این گرگ های باران دیده نیستیم. باید در کنار هم ایشان را تحت فشار قرار دهیم تا به خواست ما گردن بنهند.
پیشنهاد می کنم از هر فرصتی برای گرد هم آمدن و اطلاع رسانی استفاده کنیم . برخی از دوستان به گردهم آئی 20 فروردین اشاره می کنند. نمایندگان گروه دوم هم ظاهرا در صدد برگزاری یک همایش هستند. البته مشکل اصلی محل برگزاری همایش است. در این مورد خواهشمندم به سه نکته توجه کنید:
1- هر یک از این گردهمائی ها که قطعی شد حتما در آن شرکت کنید. در ضمن تا آنجا که برایتان مقدور است دیگر اعضا را هم مطلع نمائید.
2- یکی از مشکلات برگزاری این همایش نبود مکان مناسب است. خواهشمندم در صورتی که پیشنهاد خاصی دارید آنرا در این وبلاگ یا با کسانی که میدانید پیگیر همایش هستند مطرح کنید. مسجد، مدرسه و یا شاید یک پارک هم بتواند محل برگزاری گرد همائی باشد. شاید پارک محل مناسبی به نظر نیاید ولی عدم تشکیل یک همایش با حداقل صد عضو بدتر از تشکیل آن در جائی مثل پارک است. اگر پیشنهادی دارید حتما مطرح کنید.
3- در این همایش موضوعات مختلفی میتوان مطرح کرد. عناوین دقیق موضوعات مورد بحث حتما باید از قبل تعریف شود. یکی از این موضوعات رسمیت دادن به نمایندگی چند نفر از اعضا است. این نفرات می تواند شامل کسانی غیر از 9 نفر گروه دوم باشند. مهم این است که وقتی ما پای برگه ای که ایشان را بعنوان نماینده معرفی میکند را امضا میکنیم بدانیم ایشان دقیقا نماینده چه چیزی هستند. به نظر من ایشان فقط و فقط باید امکان نظارت بر فعالیتهای شرکت (مخصوصا در حوزه پیشرفت ساخت و ساز) و اسناد مربوط به مشتریان ( از جمله اسناد واحدهای فروخته شده و واحدهای انتخاب شده) را داشته باشند. به این شکل هم هسته ای برای ارتباط مستمر اعضا و اطلاع رسانی تشکیل می شود و هم نگرانی از ساخت و پاخت احتمالی نمایندگان و مالکان پروژه کاهش می یابد
1 comment:
مدیریت محترم وبلاگ مروارید غرب
باسلام و تبریک آغاز سال نو به شما و همه کوشندگان عرصه مقدس اطلاع رسانی به اعضای دردمند آن پروزه ، بحث ضرورت نظارت شاکیان بر عملکرد متهمان پرونده ومکانیسم لازم برای انتخاب نمایندگان واقعی اعضا برای اعمال این نظارت ، از جمله مباحث مهم و اساسی است که به سرنوشت تلاش امروز شماو اعضاء مربوط میشود . بسیار خوشقوتم که این دغدغه عمومی در مطلب " کس نخارد ..." با دقت مورد توجه و کنکاش قرا رگرفته است.اگر خاطرمبارک باشد در وبلاگهای قبلی نگین و مروارید، بنده دراین خصوص بلحاظ انتقال تجربیات گذشته اعضای نگین غرب به همدردان مرواریدی نظراتی را تقدیم کرده بودم. بنظر من درصورت عدم تمایل اعضای پروزه به ایجاد یک تشکل صنفی نظیر انجمن نگین غرب ، انتخاب نمایندگانی اصلح از میان کاندیداها برای اعضا مروارید کار دشواری نیست و ای امر میتواند در یک همایش عمومی و حتی الامکان در فضای خود پروزه صورت گیرد.نکته مهم و کلیدی آن است که اعضا باید از پراکندگی و چند دستگی جدا بپرهیزند زیرا آفت تلاش امروز شما تفرقه است که مدیران شرکتهای فروشنده بدلیل طبع مافیائی که از آن برخوردارند در پاشیدن بذر آن در بین اعضای ناآگاه استاد بی چون و چرا هستند که تجربیات تلخ گذشته اعضای نگین غرب گواه بارز آن است .والا دردهای همه ما از یک جنس و کاملا شبیه به هم است همانطوریکه طبع سودپرستی مدیران و صاحبان شرکتهای سازنده طبعی واحداست و فقط ممکن است شکم فروغی مفسدکمی بزرگتر از ریاضی و یا قد ریاضی کوتاهتر از همپالکیش باشد و لاغیر.
توصیه دیگرم به شما و دوستان اینست که مراقب رفتار عمله اکره متهمان در بین اعضا باشید. اگر با وحدت کلمه وهمدلی پیگیر حقوقتان باشید، حتما موفق خواهید شد برایتان آرزوی و رهائی از شر این غارتگران کذاب و از خدا بی خبر را از خداوند منان آرزومندم.
با احترام - عضو نگین غرب
Post a Comment